Monday, April 25, 2005

اين انتخابات نيست! اين نمايش سلب انتخاب و اختيار مردم ايران است


براى نمايش مضحکه انتخابات به جان همديگر افتاده اند. ادعا ميکنند که ميخواهند نظر و راى مردم را جلب کنند. پاسخ ما اين است که مردم ايران انتخابشان را کرده اند! انتخاباتى که در آن، زن را به اين خاطر که انسان حساب نميکنند، پيشاپيش فرودست و تحقير شده اعلام کرده اند، باطل است. مضحکه ايى بيش نيست. بايد بساطشان را روى سرشان خراب کرد. بايد به جرم زن ستيزى آشکار و علنى تک تکشان را گرفت، به پاى ميز محاکمه کشاند! بساط زن ستيزيشان را جمع و ملغى اعلام کرد
اينها در شرايطى ميليونها دلار خرج تبليغات انتخاباتيشان ميکنند، ميليونها دلار صرف سرپا نگه داشتن بساط لفت و ليسشان از قبل مردم ميکنند که سفره کارگران خالى است، زنان براى تامين کيف و کتاب فرزندانشان، دختران براى پرداخت شهريه تحصيل دانشگاهشان تن خود را به معرض فروش گذاشته اند
مردم ! زنان و مردان آزاديخواه ! ما از شما ميخواهيم که عليه اين نمايشى که مهر بى حقوقى همه ما بر آن خورده است بپا خيزيد. متحد شويد، متشکل شويد، صدايتان را با هم بلند کنيد! نگذاريد که صداى زوزه اينها از مساجد محل، از مطبوعات و رسانه هاى جمعى براى کشاندن مردم به پاى صندوقهاى راى بلند شود؟ کدام راى؟ کدام انتخاب؟ در مملکتى که سران اين نظام حتى حق پوشش زنان را از آنها سلب کرده اند، در مملکتى که حق انتخاب سياسى، آزادى عقيده و بيان، تجمع و تشکل را پايمال کرده اند، اعتصابات و تحصن را با سرکوب و چوبه دار پاسخ ميگويند، خبرى از حق راى و انتخاب نيست! اينها خود مظهر بى حقوقى و سلب حق راى و انتخاب مردمند! مردم ايران با اعتراض و مبارزه خود راى به رفتن اينها داده اند! ما از شما ميخواهيم که عليه اين کمپين نمايش بى حقوقى مردم به ميدان بياييد. ما از شما ميخواهيم که نگذاريد مجالس مسخره تبليغات انتخاباتيشان را بپا کنند، ما از شما ميخواهيم که گردهمايى اينها را براى گدايى کردن راى از مردم به نمايش محاکمه آنها بدل کنيد! ما از شما ميخواهيم همانند جوانان مبارز خراسان و دانشجويان تهران صدايتان را رو در روى آنها بلند کنيد! ما ميگوييم تحريم انتخابات کافى نيست! ما خواهان مبارزه فعال مردم عليه مضحکه انتخابات هستيم. نبايد گذاشت که صندوقهاى رايشان را به اسم مردم ايران پر کنند
ما همه زنان و مردان آزاديخواه را به يک مبارزه فعال سياسى عليه انتخابات دعوت ميکنيم
به مبارزه ما و خيل وسيع آزاديخواهان عليه انتخابات بپيونديد

___________________


Friday, April 15, 2005

بيست و هفتم خرداد 84 را به خزان حكومت تبديل كنيد

تجربيات تاريخی نشان داده است كه در حكومتهای استبدادی و ايدئولوژيكی ، تحت هر اسم وعنوانی ، بی احترامی مطلق به خواست مردم و ناديده گرفتن حقوق شهروندان همواره از جمله مواردی بودند كه حاكمان مستبد و ديكتاتورها آنها را بر نتابيده و كمترين ارزشي براي اين شاخصه ها كه جزو بديهي ترين موازين حقوق بشري تلقي ميشوند قائل نبوده اند .
بيست و شش سال است كه حكومت جمهوري اسلامي با زير پا گذاشتن مجموعه حقوق ايرانيان مستمرا و بلا توقف مفاد اعلاميه جهاني حقوق بشر و ساير ميثاقهاي بين المللي مرتبط با حقوق بشر را پايمال نموده ، در عين حال نيز همواره از انتخابات و منتخبين مردم صحبت بميان آورده ، بدون آنكه كمترين ارزشي براي واژه انتخاب و محتواي انتخابات قائل بوده باشد .
هر زمان كه موعد انتخاب و انتخابات فرا ميرسد ، ميبينيم كه مسئولان ريز و درشت حكومت اسلامي به ياد مردم مي افتند و به سراغ آنها مي آيند . يادشان مي افتد كه در اين سرزمين هفتاد ميليون انسان زندگي ميكنند كه هر يك از آنها داراي حقوقي شناخته شده ميباشند كه در طي اين بيست و شش سال مدواما لگد مال شده است .
برابر اعلام حكومت روز 27 خرداد 84 انتخابات نهمين دوره رياست جمهوري رژيم خواهد بود . ضمن آنكه بايد بپذيريم كه اصولا نيازي به انتخاب و انتخابات و منتخب مردم نميباشد !
اما نبايد از اين موضوع پر اهمييت غافل بمانيم كه حكومت بشدت لرزان اسلامي در هر انتخابي قبل از آنكه بدنبال اراده و خواست مردم باشد ، قويا بدنبال ابزار مشروعيت براي موجوديت نا مشروع خويش ميباشد كه يكي از راهكارهاي اساسي براي ادامه حيات هر حاكميت دمكراتي ميباشد .
امروز ديگر بر هيچ ايراني آگاه و با شرفي پوشيده نيست كه انتخاب و راي او كمترين ارزشي براي حكومت اسلامي نداشته ، بلكه انتخاب او به مانند چكشي است كه خودش بدست حكومت ميدهد و به او ميگويد با اين چكش توي سر من بزن ! اگر هم آخ و اعراضي كردم ، نهيب بر آور كه چشمت كور خودت مرا انتخاب كردي تا با راي خودت توي سرت بزنم .
در حقيقت نظام الهي جمهوري اسلامي هيچگاه به راي هيچ يك از شهروندان خود نيازي نداشته و نخواهد داشت ! چرا كه تا كنون هر آنچه را كه خواسته انتخاب كرده و هر آنچه را كه بخواهد از صندوقهاي راي بيرون خواهد آورد . آنچه كه حاكميت اسلامي در انتخابات ، خاصه در انتخابات پيش رو بدان نياز وافر دارد صفهاي طويل انتخاباتي است تا بتواند با استفاده تبليغاتي از آنها ابزار ادامه حيات و مشروعيت نا مشروع خود را در صحنه بين المللي تامين نموده تا چند صباحي بيش به حيات خود ادامه دهد .
در چنين شرايطي بر من و تو و هر ايراني غيرتمند و با شرفي است تا با تحريم جدي انتخابات ، روز 27 خرداد 84 را به روز خزان رژيم اسلامي تبديل كرده و با ايجاد فضاي گورستاني تمامي شهرها و روستاهاي ايران را به قبرستان سياسي رژيم مبدل نمائيم .
ترديد نداشته باشيم كه با ايجاد چنين فضائي تتمه آبروي رژيم ريخته حتي ياران اروپائي رژيم هم دست حمايت خود را از پشت لرزان خميده آن بر خواهند داشت ، و مسير مبارزات ملي چنان هموار خواهد گرديد كه خواهيم توانست كوتاه زماني پس از تحريم انتخابات شاهد اوج گيري مبارزات مردم و در پي آن بر پا كننده جشن پيروزي ملت و غلبه بر اين نظام جبار باشيم .
شعار هر ايراني تا روز انتخابات : شركت در انتخابات هرگز
تحريم انتخابات يك وظيفه ملي و مبارزاتي ميباشد
ايران --- تهران الف--- بيقرار 22/1/84

Friday, April 08, 2005

دکتر شهرام اعظم : محسن آرمین هم دروغ می گوید

دکتر شهرام اعظم : محسن آرمین هم دروغ می گوید / وظیفه وجدانی من این بود که صدای آن جسم پاره پاره شده را به گوش جهانیان برسانم
دکتر شهرام اعظم , پزشک با شرف و شجاعی که با ارائه شواهد خود در مورد شکنجه , تجاوز جنسی و قتل زهرا کاظمی , خبرنگار ايرانی کانادايی در زندان اوين بار ديگر توجه رسانه های خبری جهان را به اين پرونده معطوف کرده می گويد با ترک ايران و تغيير مسير زندگی خود خطر بزرگی را به جان خريده اما اميدوار است بتواند گامی در راه اجرای عدالت در پرونده قتل وحشیانه خانم کاظمی در دادگاه های بين المللی بردارد. دکتر اعظم می گوید متهم این پرونده کسی نیست جز کلیت نظام جمهوری اسلامی و از اتهاماتی که جناحهای مختلف رژیم به او نسبت داده اند نمی هراسد و هدفش فقط افشای واقعيت های اين جنایت هولناک است.
دکتر شهرام اعظم در گفتگو با رادیو فردا گفت من در درجه اول يک انسانم و در درجه دوم يک پزشک سوگند خورده هستم و وظيفه ام نجات جان انسان ها است. وقتي در موقعيتي قرار می گیرم که مجبور مي شوم يک جسد پاره پاره را ببينيم، بدون اين که بتوانم به نجات جانش کمک زيادي بکنم و بعد مجبور به سکوت می شوم و وقتي هم يکي دو بار در داخل ايران به جايگاه هاي مختلف اين واقعيت ها را بيان مي کنم ولی به گوش کسي نمي رسد و کسي اين را تکرار نمي کند، برايم يک وجدان سنگيني ايجاد مي کند که صداي اين جسم پاره پاره به کجا بايد برسد.
يک وظيفه وجداني روي من است که صداي آن جسم پاره پاره را برسانم به گوش شنواي مردم و افکار عمومي جهان و در عين حال به عنوان يک حلقه کوچک از شهادتي که بتواند در محضر يک دادگاه عادل ارائه شود، شهادتم را ارائه کنم، بلکه جزئي از حقوق از دست رفته آن جسم هاي پاره پاره شده به نوعي بتواند به آنها برگردد.
من اميد قطعيم اين بود، اين خطر را براي خودم و خانوادم به جان خريدم، تمام گذشتم، تحصيلاتم، شرايط زندگيم، خانه مسکونيم را وثيقه گذاشتم و جا گذاشتم در ايران و آمدم فقط براي انجام اين وظيفه و با اين اميد که بتوانم به عنوان يک شاهد قانع کنم دولت کانادا و مجامع بين المللي و دادگاه هاي بين المللي را که مي توانند با مدارک کافي مجرم را روي جايگاه اتهام بنشانند و محاکمه کنند و جرمش را به اثبات برسانند.
اين پزشک بيمارستان سپاه پاسداران در در مورد تغيير مسير زندگي خود و خانواده اش پس از ترک ايران می گویدبه عنوان پزشکي که شغل ثابت و دريافتي ثابت داشتم، مطب خودم را داشتم، يک درآمدي که مي توانستم زندگيم را بچرخانم، خانه مسکوني خودم را داشتم در ايران.
خانواده ام زندگي عادي مانند اکثريتي که در ايران هستند را داشتند. ديدن اين ماجرا چنان چرخشي در زندگي من داد که واقعا برايم غير قابل تحمل بود. هر شبي را که به صبح مي رساندم، احساس مي کردم باز دارم به وجدان خودم خيانت مي کنم، به همسرم به عنوان يک زن خيانت مي کنم و به تمام کساني که اين ظلم به آنها روا شده و فردا ممکن است دوباره همين اتفاق برايشان بي افتد دارم خيانت مي کنم، پس مجبورم کاري را انجام دهم.
وقتي همسرم حالت دروني من را ديد، بالاخره آرام آرام ماجرا را از من کشيد و بالاخره من و همسرم که 18 سال است با هم ازدواج کرديم به اين حد با هم توافق داريم که گفتيم حالا وظيفه انساني ما است که هزينه اين را بپردازيم. بياييم شهادتمان را، مدارکمان را در يک دادگاه عادل قرار دهيم که عدالت محکوم شده در ايران را دوباره به يک نوعي در يک دادگاه عادل سر جاي خودش بنشانيم.
دکتر اعظم در مورد تکذيب اظهارات وي از سوي سخنگوي وزارت امور خارجه ايران و نيز اظهارات محسن آرمين، يکي از نمايندگاني که پرونده قتل زهرا کاظمي را در کميته تحقيق و تفحص مجلس شوراي اسلامي دنبال کرد مي گويد آقاي آرمين به هيچ وجه به عنوان يکي از مسئولين، وجود من را رد نکرده ولي ايشان گفته با ما مصاحبه نکرده. البته اين حرف هم باز دروغ است.
من مطالبم در کميسيون اصل 90 مجلس هست، نمايندگان کميسيون اصل 90 مجلس با من مصاحبه کردند. من نرفتم، بلکه خودشان تعدادي از پرسنلي را که در ارتباط بودند با خانم کاظمي دعوت کردند. با خود من مصاحبه کردند و من به آقايان جريان را گفتم و جالب اين است که آقاي آرمين به هيچ وجه اين را نفي نکرده و گفته بهتر بود ايشان در ايران مي آمد در خبري که در روزنامه اقبال چاپ شده، شهادتش را در اختيار ما مي گذاشت تا ما بهتر بتوانيم قضاوت کنيم. البته قضاوتشان احتمالا بعد از اين که خود من هم به چينن سرنوشتي دچار شدم شايد باشد.
سئوال : چه احساسي پيدا مي کنيد وقتي که رئيس بيمارستان بقيه الله گفتند همچين پزشکي ما نداشتيم؟
دکتر شهرام اعظم: آقاي دکتر نادري اگر بخواهند شواهد خاصي را از شخص خودشان خواهم داد در يک موقعيت ويژه. من نيازي به اين که از خودم بخواهم دفاع کنم در قبال حرفهايي که ايشان گفته نمي بينم.
در دادگاه من به عنوان شاهد مدارکم را به دادگاه ارائه خواهم کرد، دادگاه بررسي خواهد کرد و اگر دروغگو باشد به عنوان يک دروغگو خودم در جايگاه اتهام می نشينم و اگر راست گفته باشم متهم کسی نيست به جز تماميت حاکميت جمهوری اسلامي روی صندلی اتهام که به جرمش رسيدگی خواهد شد.
من تنها راه حلي را که مي بينم بر خلاف نظر کساني که الان در ايران هستند، به خاطر اين که دولت ايران و قوه قضاييه ايران تماميت حاکميت جمهوري اسلامي بدون در نظر گرفتن هيچ کدام از جناحين، اين کارنامه نشان داده که به هيچ وجه قابل اعتماد نيست و يک حکومت به اين شکل غير قابل اعتماد مي تواند هر کاري را بکند و هر اتفاقي ممکن است براي هر کسي بي افتد.
من خودم شخصا اين شانس را نمي دهم که کسي اين جرات را بکند در داخل ايران بخواهد شهادت بدهد. مگر اين که يک دادگاه حقيقت ياب از طرف کشورهاي مستقل جمع شوند و بروند در ايران با تضمين سلامت و آينده اشخاصي که شهادت مي دهند، از آنها شهادت بگيرد.

گام به گام بسوی اجرای ميثاق ملی

عباس اميرانتظام
تحقق ميثاق ملی در يك روند تاريخی و دمكراتيك كاملا ميسر مي باشد، ضامن موفقيت اين حركت تاريخی مشاركت فعال مردم و فراگير بودن آن است از اينرو اين حركت در ذات خود دمكراتيک می باشد. درگذار مسالمت آميز به نظام دمكراتيک از طريق همه پرسی می بايستی از كليه ظرفيتهای ملی و ابتكارات فردی سود برد.
تنها و يگانه محدوديت و خط قرمز اين جنبش ملي عدم توسل به خشونت، تخريب و برهم زدن نظم جاري امور و معيشت مردم و بخصوص اقشار آسيب پذير مي باشد. حركت ملي از همراهي و همبستگي همه ايرانيان شكل مي گيرد.
موفقيت حركت مسالمت آميز، دمكراتيك و غيرخشونت آميز در گرو مسئوليت پذيري و مشاركت فعال همهٌ ايرانيان در تعيين سرنوشت خويش مي باشد. براي نيل به اين منظور، هر مناسبتي بعنوان يك فرصت قلمداد مي گردد.
جشنها ، اعياد، مناسبتهاي ملي و مذهبي ، ميهمانيها، صف هاي انتظار ميادين ورزشي، دانشگاه ها، مدارس، اماكن عمومي، اتوبوس ها.... كه امكان تجمع و گردهمايي طبيعي وعادي مردم را فراهم مي كند بايستي براي حضور فعال مردم مورد استفاده جنبش مسالمت آميز فراگير قرار گيرند، اين جنبش ملي با تكيه بر اراده ملي و حضور فعال همهٌ ايرانيان بدون برهم زدن نظم عادي و اخلال در زندگي روزمره و با كمترين هزينه قادر است كه دست آوردهاي بزرگي را تحصيل كند .
در حركت مسالمت آميز، بايد از قابليت ها و ظرفيت هاي اماكن مهم عمومي چون دانشگاه، اداره، كارخانه براي گردهم آيي، اعلام مواضع، طرح مسائل، تبادل نظر، حداكثر استفاده را برد. به اين صورت جاي جاي ميهن عزيزمان با حضور فعال و گسترده مردم به صحنه مبارزه براي حق تعيين سرنوشت با شيوه مسالمت آميز تبديل مي گردد.
به بركت اين حضور فعال و فراگير مردم، حق آزادي بيان، اعتراض و تجمعات بطور طبيعي در جريان پروسه موازنه قدرت بدست مي آيد وشرايط برگزاري رفراندوم در ميدان عمل فراهم مي گردد. اين جنبش اجتماعي و سياسي كه با توجه به شرايط بسيار مساعد داخلي و بين المللي بالقوه بسيار توانمند مي باشد بر عنصر رهبري و سازماندهي به مفهوم و شيوهٌ سنتي آن تكيه نمي كند.
هر ايراني مسئول، خلاق و فعال امروزه يك رهبر و يا بخشي از عنصر رهبري دسته جمعي است و اين بزرگترين سرمايه ملي در ريشه كني عادات سنتي استبداد زدگي و ذوب شدن در كرامات اين يا آن فرد است، در صورت ضرورت ، رهبري در جريان حركت دسته جمعي بصورت دمكراتيك از طرف مردم انتخاب خواهد شد.
گام اول اين جنبش اجتماعي – سياسي و مسالمت آميز بر حضور فعال مردم دراجتماعات ، فراگير شدن گفتمان ميثاق ملي، علني كردن مطالبات، پي گيري مسالمت آميز مطالبات، استوار مي باشد. اين كار بايد به صورتي انجام گيرد كه به زندگي روزمره و روال طبيعي امور لطمه وارد نكند. مثلاٌ يك ساعت در هفته بين ساعت دوازده تا سيزده، همهٌ دانشجويان بدون تعطيلي كلاس در محوطهٌ دانشگاه ها و دانشكده ها دورهم جمع شده و به شيوهٌ دلخواه خود به تبادل نظر پيرامون مسائل صنفي – اجتماعي وسياست بپردازند.
هموطن ؛ زمان اتخاذ تصميمات بزرگ، شجاعانه و سرنوشت ساز فرارسيده است، تاريخ ما را به آزمون بزرگ تعيين سرنوشت خويش و رها سازي كشور از چنگال هيولاي فقر، فساد، فحشاء، اعتياد، افسردگي، ياٌس و نااميدي، سازش و التماس به بيگانگان، فرا مي خواند. به فراخوان تاريخ پاسخ شايسته بايد داد.
براي پايان دادن به وضعيت اسفناك كشور و متوقف كردن چرخه باز توليد فقر، سركوب و فريب، بايد ، شركت در انتخابات فرمايشي و نمايشي را تحريم كرده و در عين حال از تسليم شدن به قضا و قدر و اميد بستن به چاره جويي هاي ديگران جدا پرهيز نمود و با تحريم انتخابات و مشاركت فعال در گذار مسالمت آميزازطريق همه پرسي به نظام دمكراتيك رسيد.
بايد انتخابات را با مشاركت فعال خود به رفراندوم تبديل كنيم. سرمايه بزرگ ما در اين حركت ملي، پرچمداري جوانان و همراهي فعال و اميدوار همهٌ آزاديخواهان و شيفتگان توسعه پايدار ايران مي باشد .
با آرزوی آزادی ايران
اسفند ١٣٨٣

Sunday, April 03, 2005

هر روزتان نوروز نوروزتان پیروز

سالی پر از تحول و پیروزی برای همه آرزومندم، سالی سرشار از خودپذیری، خود دوستی و در نتیجه دگر دوستی