Monday, August 21, 2006

اندر حکایت فاشیسم

گویند در سرمینی که نه چندان دور باشدی و نه چندان دست نیافتنی و در دورانی که قریب به نیم قرن و اندی تخمین همی زدی و در آن سرزمین هیچ زندگی نمی کردی جز آدمیانی با گیسوانی که به رنگ زرد بودی که خاصه طلایی و زر بودی ، مردی از این تبار به قدرت زیادی همی دست یافتی. مورخان مرده و زنده و حاضر گویند که وی از صندوق انتخابات درنیامدی ، بل خود، خود را انتخاب نمودی و چون شعار همی دادی که" نژاد ما نژاد برتر بودی" پس هیچ آدمیزاده ای اندر این جهان نبودی جز ایشان را و جهان ساخته نشده بودی جز از برای ایشان و خدای را آفریده ای نبودی جز اینان که گیسوان طلایی همی داشتندی. پس مردمانی بسیار از این تبار و تیره از وی طرفداری همی کردندی و وی را ستایندی چونان که وی خداوندی بودی. پس چون امر بر وی مشتبه شدی که خداوتدی بودی و از همه برتر همی بودی حکم در حکم همی کردی و امر بفرمودی که هر آفریننده ای که از ما نبودی و به شکل اندر به مشابه ما نبودی (خاصه اگر سر و صورت و گیسوان تیره و سیاه بودی) او را بگرفتندی و بکشتندی بدان گونه که به مسلخ برده باشندی. گویند گاه شرحه شرحه کردندی و گاه به جایی بردندی مطبخ مانند و درون تنورهایی انداختندی و می سوزاندی تو گویی که این آدمیان هیزم همی بودی. سالهل بگذشتی و چون داد و فغان ادمیانی دیگر که از این تبار نبودندی از ظلم ایشان به آسمان در آمدی و به مقابله بر خاستی ، اینان که نژاد برتر بودندی و خود کامه بودندی دست از کشتار بر نداشتی و به این فکر بر آمدندی که کشور گشایی همی بکردندی و جهان را از تبارها و نژادهایی که مشابه اینان نبودی خالی بگردانندی. پس چندین تبار از مرمانی که با ایشان مخالف بودندی و گاه قربانیانی از تبار خویش به دست اینان گشته بودندی به مقابله و مبارزه همی بر خاستندی و خداوندی که از همه برتر بودی و شعاری جز جنگ افروزی نمی دانستی به جنگ با کسانی بر خاستی که" متفقین" همی می نامیدندی. گویند سالها جنگ و جدال همی بودی و کشتارها شدندی ، سرزمینهایی ویران گشتی و چه بسیار که بی خانمان نگشتی و چه دیارهایی که در آتش نسوختی . بدین سان بود که سخنان آن که خویش را برتر همی دانستی و نژاد خویش را برتر از همه آفریده ها می پنداشتی جهان را به چنان روزی بینداختی که سالها مردمانی آواره بودندی و قربانیانی بی شمار دادندی از خردسالگان و برنایان و پیران و خساراتی به بار آوردندی بس جبران ناپذیر و این جنگ چنان بودی که همچنان به یادها بماندی به طوری که نام آن را "جنگ جهانی دوم" بخواندندی. سالهای بسیار از آن جنگ خانمانسوز بگذشتی تا به اواخر قرن بیست همی رسیدی و به روزی رسیدی که خبر همی رسیدی که در دیاری دیگر مردی از همان تبار برتر- از لحاظ خودکامگی- به قدرت رسیدی و حکومتی و قدرتی به دست آوردی و خویش را فرستاده افریدگار خواندی و شعار همی دادی که " هر کس از ما نبودی، کافر بودی و کافر را سزاوار مرگ بودی" . ایشان به شکل اندر از تیره چهره گان بودندی با گیسوانی سیاه و به جامه های سیاه و سفید ملبس بودندی و جهان را نیز همین گونه می دیدندی. اینان به شدت بر دین و مذهب گرایش داشتندی ، متعصب مآب و خویش را از تبار متدینین همی می خواندندی. اینان هم به مشابه خودکامگان گذشته، خود، خود را انتخاب نمودی و حاضران و ناظران گویند که از صندوق به گونه ای بیرون آمدندی معجزه آسا به طوری که دستان غیب در آن دخالت همی داشتی و این شعار که اینان نمایندگان آفریدگار بر روی زمین بودندی از همین جا نشات می گرفتی. پس چون به نام دین به قدرت رسیدندی به همین نام نیز کشتار همی کردندی بی شمار از مردمانی که به مسلک ایشان نگرویدندی و بر ساز ایشان نمی رقصیدندی. ایشان هم به گونه مشابه اجداد تاریخی خویش چونان ددان شکم می دریدندی و سرها می بریدندی به گونه ادمیان بی تمدن اولیه، تو گویی که در قهقرا به سر می بردندی، چرا که ایشان بدین گونه می زیستندی. سالها بدین منوال همی بگذشتی و خونها بریختندی و ظلم ها بکردندی و در این میانه همی معجزاتی نیز از خویش به نمایش می گذاشتندی تا همچنان فرستاده گیشان از سوی خداوند بر قرار بماندی و بر مردمان فلک زده آن دیار به اثبات برسانندی. از آنجا که ایشان مردم را نادان می پنداشتی و از آنجا که آنکس که دیگران را نادان پنداشتی خود نادانی بیش نبودی، پس از نادانی امر بر ایشان نیز مشتبه بگشتی که دستان غیب با ایشان یار و یاور بودی. پس ایشان نیز قصد جهان بکردی و بدین فکر فرو رفتی که پیش از ان معجزه ای دیگر نیاز باشدی- از قرن 21 چند سالی نگذشته بودی- پس معجزه از صندوقی در بسته بیرون آمدی و خود را به نمایش گذاشتی و خود را نماینده مستضعفین بخواندی که از جانب آسمان به وی امر شدی که منصوب همی گشتی تا مردمان را مهر همی ورزی و عدالت بر زمین همی برقرار بگردانی و رساله ای نیز به وی همی دادی که در پای آن مهر و دست خط آسمانیان بر ان بودی و این نشانه، معجزه ایشان بودی که کس را بر وی تردیدی نباشدی و کسانی که خود نیز خود را نشانه خداوند می پنداشتی از در شاهد بر امدندی و شهادت همی دادندی که وی راست بودی و چون راست بودی پس در راست قدم نهادی و راست می رفتی و تند میرفتی و در نهایت تند رو همی بودی. پس چون تند همی رقتندی زود قصد جهان بکردندی و پرده ها از رخ بر انداختندی و چون پرده بر افتادی های و هوی بر آوردندی که سلاحهای کشتار جمعی همی داشتندی و مفاوضاتی ابراز داشتندی که جهان را فتح بباید بکردی و خواستندی که ایدیو لوژی خود را به جهان صدور بکردندی و بفرمودی که همه ادیان هیچ بودی به جز دین و مسلک ایشان و فریاد بر داشتندی که یهودیان آدم نبودی و جهان از اینان ناپاک بودی و قصد ان کردندی که جهان را از اینان پاک و مبرا بگردانندی . پس جهان نیز که که سالها به ارامی میگذشتی و به خواب غفلت فرو رفته بودی به ناگاه شوکه شدی ، به مقابله برخاستی. آنان که قصد جهان بکردندی بر موضع خویش پایفشاری همی کردندی و جهان را تهدید همی کردندی و جهان را به قصد خویش بشوراندی و آن چنان سخن بر زبان میرانندی ، جنگ افروزانه. پس خر خود را همی راندی تا بدان جا رسیدندی که هیزم به آتش افزودندی و بدین صورت جنگی به راه انداختی اندر سرزمینی " خاور میانه " نام و در گوشه ای از آن که پسر عمو هائی میزیستندی " یهود و مسلمان " زادگان .پس کشتار همی شدندی ، خانه ها خراب گشتندی و خیل آدمیان آواره همی گشتندی از حماقت خود کامگانی که منفعت خویش را خواستندی و اصول خویش را منافع دین و مسلک می پنداشتی و نه منافع ملی . پس آنچنان کردندی که حیات مردمان خویش را نیز به خطر انداختی و مردمان این دیار نیز همی هراسیدی که به جنگی فرو رفتندی که یک بار زخم و درد آن را با گوشت و پوست و استخوان چشیده بودندی و این روال همی ادامه داشتندی ... و این بود بابی اندر حکایت فاشیسم که اولی از نوع قومی و ملی بودی و دومی از نوع ایده ئولژیک مذهبی.
به قلم : مسعود مجیری ( نویسنده و روزنامه نگار )
Masoud_mojiri@yahoo.co.uk

Thursday, August 10, 2006

زندگی نامه اکبر محمدی


اکبر محمدی در استان سرسبز و خرم مازنداران ، در سرزمین مازیار و مجاورت خاک بابک خرمدین و در یک خانواده متوسط در آمل چشم به جهان گشود در سال 1373 پس از پایان تحصیلات متوسطه به تهران آمد و پس از شرکت در کنکور سراسری در دانشکده علوم بهزیستی و توانبخشی دانشگاه تهران در رشته مدد کاری اجتماعی وارد دانشگاه شد .
وی بعنوان یک دانشجوی آزادی خواه با دیدن بی عدالتی های موجود در جامعه و فقدان آزادی ، در دانشکده فعالیت سیاسی را آغاز کرد و پس از کشته شده فروهر ها در سال 1377 ، و بر ملا شدن شیوه این کشتارتوسط روزنامه سلام و توقیف آن ، تظاهراتی از سوی دانشجویان دانشگاه ها آغاز شد ، که از 18 تیر ماه سال 1378 به مدت چند روز تهران و چند شهر دیگر را در نا آرمی فرو برد و سرانجام منجر به سرکوبی این جنبش و دستگیری وی و برادر بزرگش منوچهر محمدی شد . وی در طی سالیان زندان به دلیل غیبت زیاد از دانشگاه اخراج شد . او به مدت 7 سال در زندانهای جمهوری اسلامی ، زندان توحید ، زندان اوین زیر وحشیانه ترین شکنجه های وزارت اطلاعات قرار گرفت و به عنوان اسطوره مقاومت از سوی جنبش دانشجویی انتخاب شد . وی یکی از اعضای شورای مرکزی اتحادیه ملی بود . و در پی تظاهرات 18 تیر به عنوان متهم ردیف دوم قیام کوی دانشگاه به اعدام محکوم و با درخواست علی خامنه ای با دو درجه تخفیف به 15 سال زندان محکوم شد .
در پی شکنجه های وزارت اطلاعات در زندان توحید و 209 اوین انواع شکنجه های روحی و جسمی را تحمل کرد .
موارد شکنجه در 3 ماه و نیم زندان تو حید و 209 اوین
1- کابل زدن به کف پا به مدت 27 روز ( یک روز در میان )
2- ضرب و شتم در حین بازجویی
3- بی خوابی
4- پخش نوحه با صدای بلند در سلول انفرادی
5- آویزان کردن از سقف بصورت قپانی
6- تهدید به اعدام
7- شلاق زدن همراه با وزنه سنگین بر پشت
8- استفاده از داروی بی حواسی برای سند سازی
و انواع دیگر شکنجه ها ....
در پی این شکنجه ها وی از ناحیه کمر صدمه دید و تا آخرین روز ها نیز از این مسئله رنج می برد . همینطور پنجاه درصد از شنوایی خود را در طول شکنجه ها از دست داد .

از جمله اقدامات او در طول فعالیت سیاسی اش می توان به موارد زیر اشاره کرد .
1- بوجود آوردن تشکل سیاسی در دانشگاه
2- برپایی اعتراضات صنفی دانشجویی در دانشگاه
3- موضعگیری تند در سخنان ده نمکی از اعضای انصار حزب الله در دانشگاه
4- بر هم زدن سخنرانی خاتمی و سازماندهی تظاهرات در دوم خرداد 78
5- سازماندهی تظاهرات کوی دانشگاه در سال 78 به همراه برادرش و دیگر دانشجویان که منجر به 15 سال زندان شد
اکبر محمدی در طول 7 سال زندان پنج بار دست به اعتصاب غذا زد، او در طول این اعتصابات به انواع بیماری های گوارشی مبتلا شد . وی به بیماری ام اس نیز مبتلا شده بود .
به همین جهت بنا بنظر شورای پزشکی وی مستحق مرخصی استعلاجی شد ولی به دلیل چاپ کتابی از او در امریکا توسط خواهرش وی دوباره به زندان منتقل شد . و در ششمین اعتصاب خود که به مدت 9 روز ادامه یافت بطرز مشکوکی در بند 350 زندان اوین جان باخت .
برگرفته از کتاب اندیشه و تازیانه خاطرات اکبر محمدی از زندان
به کوشش تبعیدیان شهر وان

مراسم بزرگداشت اکبر محمدی


مراسم یادبود زنده یاد اکبر محمدی در ترکیه
چو خورشید از تیرگی بر آمد و در خون نشست و رفت
مراسم یاد یود دانشجوی مبارز، زنده یاد اکبر محمدی ، صبح روز جمعه با حضور جمعی از تبعیدیان سیاسی در شهر وان ترکیه برگزارشد.

این مراسم از ساعت 11 صبح آغاز شد و شرکت کنندگان با برافروختن شمع، یاد و خاطره دانشجوی مبارز و شهید راه آزادی ، اکبر محمدی را گرامی داشتند.

شرکت کنندگان پیام تسلیت ، همدردی و همدلی خویش را به خانواده گرامی محمدی ابراز داشته و نگرانی خویش را ازوضعیت دیگر برادر آن زنده یاد، مبارز و رهبر جنبش دانشجویی ، منوچهر محمدی ابراز داشتند و از کلیه نهادها و سازمانهای حقوق بشری ، پیگیری از وضعیت تمامی زندانیان سیاسی بالاخص احمد باطبی و آزادی هر چه سریعتر آنان را خواستار شدند.

در ادامه این مراسم اشعار حماسی و ملی از زنده یاد احمد شاملو با دکلمه وی ، به یاد همه جانباختگان را آزادی پخش و خوانده شد .

در پایان بار دیگر همدردی و همدلی خویش را با خانواده محمدی ابراز می داریم به پدر ، مادر ، خواهر ، وبرادران آن اسطوره مقاومت و سرو راست قامت اعلام میداریم که اکبر محمدی فرزند همه ایران بوده و هست . او در قلب ها جای دارد ، قلبهای زنده و تپنده ای که در راه آزادی میهن می تپند .

مرد نمیرد به مرگ ، مرگ ازو نام جست نام چو جاوید شد مردنش آخر کجاست ؟
روح بلند و آزاده اش شاد، یادش گرامی و زنده، راهش پاینده و پر رهرو باد .
گزارش تصویری :




































گزارش روز پایانی از اعتصاب غذای تبعیدیان سیاسی در ترکیه

سومین روز ازاعتصاب غذای جمعی از تبعیدیان سیاسی در روز پنجشنبه در حالی برگزار شد که از سوی تعدادی دیگر از فعالین سیاسی در تبعید با استقبال و حمایت روبرو شد.

در این تحصن و اعتصاب دوستانی از گروهها و احزاب مختلف ایرانی شرکت داشتند و همدردی و همقدمی خویش را با خانواده شهید راه آزادی ( اکبر محمدی ) ابراز داشتند.

شرکت کنندگان در این تحصن ، این قبیل اعمال ضد بشری و ضد انسانی حکومت خود کامه حاکم بر ایران را محکوم و از سازمانها ی بین المللی و حقوق بشری در خواست کردند که در مقابل این قبیل اعمال وقیحانه سکوت نکرده و عاملان این جنایت و جنایاتی از این دست، محاکمه و مجازات گردند تا دیگر شاهد این گونه کشتار و قتل و ترور از سوی عاملان و آمران رژیم نباشیم.

همچنین در ادامه تحصن، سروده ای برای اکبر محمدی، توسط مسود مجیری خوانده شد.

اکبر جان/ تو آزاد شدی و آزادی در غم از دست دادن تو گریست/ آنجا که ازادی تنها کلمه ای بیش نبود/ تو آزادی را فریاد زدی و به تصویر کشیدی و بدین سان آزادی با تو معنا یافت/ پیش از آنکه زنجیرها از پای

آزادی بگسلند/ آزادی زنجیرهای استبداد را تا همیشه از پای تو گسست/ آری، ای جاودانه نام تو/ تو به استقبال آزادی می شتافتی و آزادی با چشمهای مغموم تو را بدرقه کرد/ عجبا !! اسطوره مردا ! تو برای آزادی در بند اهرمن می گریستی / آزادی برای توی در بند اهرمن ، سالها میگریست.

شرکت کنندگان در این اعتصاب ، از تشکلها و احزاب و اپوزیسیون خارج از کشور خواستند که برای آنکه دیگر شاهد از دست دادن و قتل زندانیان سیاسی، از جمله دانشجویان مبارز در بند نباشیم و برای سرنگونی این حکومت تروریست و جنایت پیشه ، دست از اختلافات شخصی و حزبی برداشته ودر جهت منافع ملی و ملت گام بر داشته ، به ائتلاف و اتحاد برسند تا هر چه زودتر و پیش از انکه اخبار دردناک دیگری از این دست به گوش نرسیده ، این حکومت جهل و جنایت را از میان بر داشته به یک نظام دموکراتیک که شایسته ایران و ایرنی است، دست یابیم .

در پایان به اطلاع میرسانیم که فردا صبح ، جمعه مورخ 13/5/1385 مراسمی جهت یادبود آن عزیز از دست رفته در آمل و زادگاهش و در منزل پدری آن زنده یاد، برگزار خواهد شد.

همچنین به همین مناسبت و همزمان با مراسم یادبود در ایران ، متحصنین در شهر وان ترکیه مراسمی با یاد و خاطره دانشجوی مبارز(اکبر محمدی) برگزار خواهند کرد .

روحش شاد ، یادش گرامی و راهش پاینده و پر رهرو باد.

زنده باد آزادی، پاینده ایران زمین

در روز پایانی این اعتصاب غذا دوستان و همراهانی که شرکت داشتند به ترتیب حروف الفبا :

1- منیژه ابراهیمی فربد

2- محمد بازرگانی (فعال سیاسی )

3- عماد بنی خلیفی (فعال سیاسی ، عرب)

4- سعید پیر پنجی (فعال سیاسی )

5- جمال حسینی (فعال حقوق بشر)

6- رحیم رمضانی (فعال سیاسی )

7- احمد سراجی (زندانی سیاسی سابق آذربایجان ، وبلاگ نویس)

8- محمد سیاهی نو بندگانی (فعال سیاسی )

9- جزا شهبازی ( فعال سیاسی کرد)

10- فرهاد صالح نیا (فعال سیاسی )

11- علی عالم زاده (زندانی سیاسی سابق)

12- فواد قادر زاده (فعال سیاسی کرد)

13- مسعود مجیری (نویسنده و روزنا مه نگار مستقل)

گزارش تصویری :

گزارش اعتصاب غذا در ترکیه

گزارش اعتصاب غذا در ترکیه

به یاد او که خوب زیست و زیبا مرد ...

در حالی دومین روز اعتصاب غذا را سپری نمودیم که همچنان مبهوط و ناباور در ماتم از دست دادن برادر آرمانی و مبارز نستوه اکبر محمدی عزیز ( این شهید راه آزادی ) به سر می بریم .

امروز لب بر غذا بسته ایم تا شاید گوشه ای ناچیز از درد های اکبر را لمس کنیم .

امروز در این سخت ترین شرایط ، با کم ترین امکانات ، در پر خطر ترین منطقه و زیر بیشترین فشار ها دست به اعتراضی زده ایم که یاد آور همه ی آن حماسه ها باشد تا در ذهنمان همواره نقش آنان که برای آزادی سر به دار تسلیم نمودند هویدا بماند و این فانوسمان باشد برای در نوردیدن تاریکای راه آینده ، راه آزادی .

دومین روز اعتصاب غذای تبعیدیان سیاسی در شهر وان ترکیه و برای بزرگداشت اکبر محمدی در حالی برگزار گشت که نسبت به روز نخست دوستان بیشتری با ما ابراز هم دلی و هم آرمانی نموده و ما را در پاسداشت دوست شهیدمان همراهی نمودند .

در این بین نشستی در برابر دفتر کمیساریای عالی پناهندگان حقوق بشر واقع در شهر وان ترکیه ترتیب داده شد که در ضمن آن فرازی از کتاب ( اندیشه و تازیانه ) به قلم اکبر محمدی خوانده شد و نیز به بحث و تبادل نظر پیرامون مسائل سیاسی / اجتماعی ایران پرداخته شد .

در حین برگزاری این مراسم که با وجود انواع مشکلات و اینکه تحت تدابیر امنیتی دولت ترکیه بر گزار می گردد این مورد مشهود بود که دوستان از روحیه ی بالایی بر خوردار بوده و در راه بر گزیده مصمم می باشند .

نکته ی حائظ اهمیت آن است که تجمع فوق حاصل اتحاد نمایندگانی از طیف های گوناگونی بوده که به موجب آن جهت گیری های متفاوتی نسبت به مسائل را ایجاب می نمود ، با این و جود در کمال افتخار اعلام می داریم که تجمع در حالتی کاملا دموکراتیک و بدور از تنش و کاملا دوستانه بر گزار گشت ، ضمن اینکه تمایل روان عمومی بر این است که بیش از پیش برای نیل به هدفی واحد که همانا آزادی ایران است با یکدیگر متحد باشیم و ضمن داشتن نظر مستقل ولو متاوت با دیگران ، برای آراء سایرین هم احترام قائل باشیم .

در مراسم امرزو از سوی عوامل امنیتی ترکیه با لباس شخصی تحت نظر بودیم و با پیگیری ایشان مواجه شدیم ، ایشان که از وابستگان امنیتی دولت ترکیه بودند به کند و کاو در علل ترتیب دادن نشست پرداختند و نیز به بر رسی ی پلاکارد هایی که با زبان های فارسی و انگلیسی به نمایش در آمده بود ، هر چند در ابتدا با تجمع به عنوان یک عمل نا مطلوب بر خورد نمودند اما پس از پاره ای از توضیحات و با دیدن تصویری از اکبر محمدی دست از تلاش جهت پایان دادن به تجمع بر داشتند و جالب آنکه پیش نهاد شد پلاکارد هایی با زبان ترکی استانبولی نیز در معرض دید شهر وندان ترک نیز قرار گیرد .

گفتنیست در تجمع امروز ضمن پاسداشت اکبر محمدی به وضعیت ناگوار منوچهر محمدی ، احمد باطبی و کلیه ی زندانیان سیاسی در حکومت ولایت فقیه اعتراض و نیز ضمن بزرگداشت سالگرد قتل عام دسته جمعی زندانیان سای در سال 1367 به محکوم نمودن این عمل ضد انسانی پرداخته شد .

از تمامی ایرانیان آزاده تقاضا داریم خانواده داغدار محمدی را در این شرایط تنها نگذارید و روز جمعه همصدا با ما و دیگر دوستان در مراسم بزرگداشت وی در آمل شرکت کنید .

به امید آزادی

پاینده ایران

گزارش تصویری :

گزارش روز نخست اعتصاب در شهر وان


گزارش روز اول اعتصاب غذا در شهر وان ترکیهدر پی قتل اکبر محمدی در زندان اوین اعتصاب غذایی در ترکیه از سوی تبعیدیان ایرانی برگزار شداین اعتصاب به مدت سه روز ادامه دارد . و در روز اول این اعتصاب که به مدت 2 ساعت به طول انجامید حاضرین با در دست داشتن پلاکارد و عکس های از اکبر محمدی یاد و خاطره وی را گرامی داشتنددر طول این اعتصاب که ابتدابا تهدید مسئولین سازمان ملل همراه بود با توضیح دوستان اعتصاب کننده با شروط خاصی جلسه ادامه یافت در ادامه حاضرین خاطراتی از اکبر محمدی نقل کردند . و در پایان با سرود ای ایران مراسم خاتمه یافت.

گزارش تصویری :


اعلام اعتصاب غذا


هر شب ستاره ای به زمین می کشند
باز این آسمان غمزده غرق ستاره است
بار دیگر حکومت غاصب و جبار و جنایت پیشه که به اصول انسانیت و اخلاق انسانی پایبند نیست یکی دیگر از مبارزین و فعالین سیاسی / دانشجویی را به دست سلاخان ذوب شده در ولایت جهل و جنایت سپرد و او را به قتل رساند .

بدین وسیله همدردی خویش را با خانواده عزیز از دست رفته ( اکبر محمدی ) و خانواده بزرگ ایران به خاطر از دست دادن دانشجوی مبارز و اسطوره مقاومت وآن سرو آزاد اندیش ( اکبر محمدی ) ابراز داشته و تسلیت عرض می نماییم .

در این راستا ما جمعی از فعالین سیاسی در تبعید که به خاطر دگر اندیشی و مخالفت با حکومت ولایی جور و جنایت که ناخواسته از ایران تبعید گشته ایم ، به نشانه همدردی و اعتراض به این ضایعه که مسئول آن قوه قضائیه حکومت اسلامی است واعتراض به نقض مستمر حقوق بشر و رفتار غیر انسانی با فعالان و مبارزان سیاسی ، بالاخص زندانیان در بند ، اعلام می داریم که از روز سه شنبه 10/5/1385 برابر با 2/8/2006از ساعت 10 صبح به مدت 3 روز دست به اعتصاب غذا خواهیم زد.

در این اعتصاب از طیف های مختلف مبارزین سیاسی / دانشجویی شرکت خواهند داشت که اختلاف سلیقه خویش را کنار گذاشته و تنها دشمن خویش را حکومت اسلامی حاکم بر ایران دانسته و لذا تنها با شناسنامه ایرانی و پرچم شیر و خورشید نشان در این اعتصاب شرکت خواهند کرد . و اذعان می داریم که خواهان تشکیل یک دادگاه بین المللی از سوی سازمان های حقوق بشری جهت رسیدگی و محکوم کردن عوامل این جنایت و جنایاتی از این دست هستیم .

زنده باد آزادی ، پاینده ایران

مکان : ترکیه – شهر وان – مقابل دفتر سازمان ملل
اسامی شرکت کنندگان به ترتیب حروف الفبا :



1- عماد بنی خلیفه
2- جمال حسینی
3- رحیم رمضانی
4- محمد سیاهی نو بندگانی
5- فرهاد صالح نیا
6- علی عالم زاده
7 - مسعود مجیری(نویسنده و روزنامه نگارمستقل)