Monday, October 30, 2006

نقد و انتقاد پذیری بر پایه اصول دموکراتیک


در این سالها که دغدغه و آرزوی ایرانیان به هم پیوسته گی و ائتلاف میان گروه ها و احزاب داخل و خارج می باشد مقوله ی انتقاد و نقد پذیری یکی از بحث های بلند و کشدار بین جریان ها و گروه ها و احزاب بوده است ، این جریان ها و احزاب هر یک به دفاع از خویش برخاسته و دیگر جریان و یا جریانات را نه به شکلی انتقاد گونه که اصول نظام دموکراتیک باشد ، بلکه در جهت و راستای از میان حذف کردن و گاه با انگ و ننگ چسباندن به طرف مقابل خود می کوشد حزب و یا فرد مقابل را در انظار عمومی و در میان قضاوت های مردم ( که در تلویزیون ها و میدیا های سیاسی نیز شاهد آن هستیم که جز فحاشی و تخریب و یا چاپلوسی و تملق چیز دیگری بیش نیست ) به پائین ترین سطح بکشاند که نه تنها از اصول دموکراتیک نبوده که در قهقرا نیز به سر می برد .

تنها گفتن اینکه " من تنها مرد میدانم " برای گشایش بی درنگ در های قدرت کافی نیست . هر مدعی قدرت ناگزیر با دیگر قدرت خواهان به چالش بر می خیزد و سیاسیت مدار چه زمانی که به قدرت نرسیده و حتی زمانی که به قدرت سیاسی می رسد در معرض نقد قرار گرفته و می گیرد . نقد هنری در چار چوب نظام دموکراتیک امروزی حرفه ای از سوی سیاست مداران است به ویژه اگر در احزاب و جمعیت های سیاسی متشکل شده باشند .

اما متاسفانه سیاست اکنون در میان احزاب و گروه های ایرانی حرفه ای نیست بلکه به احساسات متکی ست . این نوع سیاسیت به تداوم برنامه ها و پیوستگی جریان های سازنده در ابعاد مختلف منجر نمی شود بلکه باعث می شود فعالیت ها با آزمون و خطا که روش پر هزینه ای است متوسل شود . دو جناح و یا جناح ها و احزاب باید منافع فردی ، باندی و تشخیص های فردی و گروهی را کنا بگذارند و بر روی یک سری اصول با هم توافق کنند و آنها را مبنا قرار دهند که اگر چنین شود بین آنها اتحاد ایجاد می شود و ائتلاف های پایدار شکل می گیرد و در یک کلمه سیاست حرفه ای می شود . سیاست حرفه ای سیاستی پاک و بدور از شائبه و از زد و بند ها است . چنین سیاستی پشتوانه ی استقلال ، تامین کننده ی منافع ملی است و تحت تاثیر هیچ جریان خارجی نیز قرار نمی گیرد . از هر گروه و از هر حزبی متناسب با اینکه چه ائتلافی را می تواند شکل دهد و همچنین چه برنامه ای را می تواند پیاده کند باید انتظار داشت . اما دلیل این نا پیوستگی و اتحاد نیافتن ، بد فهمی از نقد و نقد پذیری به عنوان اصول یک نظام دموکراتیک می باشد .

اکنون فهم غلطی از نقد و نقادی در جامعه ی ما رواج دارد . معمولا در اذهان نقد گوئی از خرده گیری تا مسخ کامل یک چهره ، طرح و جمعیت و ..... تلقی می شو که گوینده اش قرار است همه ی ضعف ها و نقص ها را برجسته کرده و به این ترتیب به حریف بشورد . این درک از نقد دور از واقعیت نیست اگر درکی درست از نقد و نقادی در اختیار نداشته باشیم و خود را تنها به تلقی های رایج از رقابت های جناحی آن هم تا سطح عوام فریبی ، ریا کاری و کار شکنی محدود کنیم .

نقد و انتقاد پدیده ایست که در مسیر تکامل انسان و جوامع بشری از ضروریات تلقی می شود چرا که در صورت نبود پدیده ی نقد احتمال خطا و گمراهی در مسیر انسان و جامعه اش بسیار محتمل است .
جلوگیری از چاپلوسی و تملق گوئی در کنار پذیرش دیدگاه های منصفانه ی منتقدان عواملی هستند که به درستی خواهند توانست راه را بر هر گونه فساد و سوء استفاده ببندند گر چه در مراحلی امکان تفاوت نظر میان یکدیگر وجود دارد که در اینجا توضیح گفتمان سازنده میان طرفین خواهد توانست اختلاف نظر ها را حل کند . در اینجا باید گفت که رسانه های سیاسی و آزاد ، نقادی ی سالم و ارزیابی ی کارشناسانه سه عاملی هستند که خواهند توانست احزاب و گروه ها را در انجام و تکامل برنامه ها یاری کنند ، احزاب و افراد نیز خواهند توانست با افزایش آستانه ی تحمل خویش و نقد پذیری از تمام ظرفیت ها بهره مند شوند .

نقدی که خالی از انصاف نباشد و پرهیز از جانب داری ها یا مخالف ورزی ها ی باندی و جناحی نباشد مستلزم وجود ابزار و بستری است که بتوان به این منظور دست یافت . یکی از این ابزار ها وجود تمهیدی است دموکراتیک که از یک سو سوژه ی مورد نقد به همه ی الزام های دموکراتیک متعهد باشد و از سوی دیگر نقد کنند نیز خود را مومن به همان اصول بداند که این رفتار هم می تواند در قاعده ی رقابت حزبی / جناحی انجام گیرد و هم در سطح ارتباط میان دو فرد ، هم در قاعده ی اکثریت / اقلیت در این اصول دموکراتیک و هم در قاعده ی معمول برای عرضه ی اندیشه . مهم این است که هر دو سوی این معادله خود را در معرض قضاوت آگاهانه ی مردم قرار دهند . بایستی هر دو سوی این معادله خود را نه در جایگاهی مطلق بلکه نسبیتی از عقلانیت بسنجند که همواره در معرض خطا ها و اشتباهات ممکن قرار دارند . در این حال هنگام نقد یکدیگر نیز باید قائل به برداشت های نادرست احتمالی ی خود باشند . این روش میسر است اگر هر دو سو یکدیگر را به رسمیت شناخته از یکدیگر بهره ی کافی ببرند .

باید بد فهمی از نقد و نقادی را کنار گذاشت و تفاوت میان نقد و انگ و ننگ بستن به یکدیگر مشخص گردد . متاسفانه درک غلط از نقد باعث شده حتی شخصیت فرد و چارچوب یک حزب را به نوعی ترور کردن بپندارند که این بد فهمی از نقد و نقادی و در اصل بد فهمی از نظام دموکراتیکی است که از آن دم می زنند .

جان کلام آنکه اول باید بد فهمی از نقد و نقادی را اصلاح کرد و دوم در نظر داشته باشیم که هیچ برنامه ای تنها با چاپلوسی و تملق و یا نقطه ی مقابل آن یعنی با تخریب و کار شکنی به ثمر نخواهد رسید .


مسعود مجیری ( نویسنده و روزنامه نگار )

masoud_mojiri@yahoo.co.uk

_