Wednesday, October 12, 2005

سه مسئله،سه نگراني، سه پرونده رژيم اسلامي در شوراي امنيت



در حالي كه تيتر همه نشريات و خبرها ي خبرگزاريها در سراسرجهان حول محور فعاليتهاي هسته اي جمهوري اسلامي است ودر پي ضرب الاجلي كه توسط شوراي حكام خطاب به رژيم اسلامي مبني بر توقف فعاليتهاي هسته اي در قطعنامه اي در شوراي حكام آژانس به تصويب رسيد، بي شك در آينده اي نزديك پرونده رژيم جمهوري اسلامي به شوراي امنيت ارجاع داده خواهد شد.
از آنجا كه اين فعاليتهاي خودسرانه رژيم در چارچوب كشورهاي متعهد انجام نگرفته و رژيم در صدد تهيه سلاحهاي كشتار جمعي است وحتي مي كوشد خود را از تعهداتي كه نسبت به آژانس انرژي اتمي سپرده است جدا سازد و در اين راستا به كشور هاي غير متعهد بپيوندد ، مسئله نيروگاههاي اتمي رژيم يكي ازبزرگترين نگراني امروز جوامع بين المللي است.
از سوي ديگر جمهوري اسلامي فعاليتهاي گسترده نيروهاي امنيتي خود را در عراق بيش از پيش افزايش داده و همچنان بر حمايتهاي مالي و تسليحاتي از گروههاي تروريستي را در دستور كار خود دارد.
حملات انتحاري گروههاي حماس و حزب الله به غير نظاميان اسراييل كه سعي در اخلال در روند صلح خاورميانه و بمب گذاريها و عملياتهاي شهادت طلبانه(به تعبير ايشان)در عراق كه در اين روزهاي اخير به اوج خود رسيده و هر روز خبرهاي درد ناك از كشته و زخمي شدن مردم عادي به گوش ميرسد حاكي از به بحران كشيدن منطقه توسط عوامل رژيم اسلامي است .
از طرف ديگر نقض حقوق بشر و حقوق شهروندي روز به روز در ايران رو به افزايش است . احضار فعالان ساسي و دانشجويي به بي دادگاههاي رژيم، صدور احكام غيابي براي برخي ديگر از فعالان سياسي و دستگيريهاي روزانه جوانان در سطح خيابانهاي شهرها به نام اراذل و اوباش، صدور حكم هاي سنگين و طولاني براي تعدادي از آنان،سركوب تظاهرات دبيران و معلمان در تحقق خواستهاي به حقشان و سركوب اعتراضات كارگران توسط عومل مزدور رژيم همچنان ادامه دارد.

درچنين اوضاعي كه رژيم بر فعاليتهاي بي خردانه خود در سه مورد:
ساخت سلاحهاي اتمي و اصرار بر توليد اورانيوم غني شده و پلوتونيوم
حمايتهاي گسترده از گروههاي تروريستي و ايجاد بحران در منطقه
نقض آشكار حقوق بشر و پايمال نمودن حقوق شهروندي
پافشاري و پرونده خود را هر چه بيشتر سنگين و سنگينتر مي كند.

احتمال مي رود آنچه در شوراي امنيت سازمان ملل درباره پرونده رژيم جمهوري اسلامي مورد بررسي قرار خواهد گرفت تنها مربوط به فعاليتهاي اتمي و ساخت سلاحهاي هسته اي نباشد و حمايتها ي رژيم اسلامي از گروههاي تروريستي و دست داشتن رژيم در كشتار غير نظاميان و مردم عادي درعراق و افغانستان و به بحران كشيدن منطقه و ديگر پرونده رژيم مبني بر نقض آشكار و مكرر حقوق بشر، پايبند نبودن بر اصول حقوق شهروندي و رعايت نكردن منشور جهاني حقوق بشر، برسنگيني پرونده رژيم بيفزايد و در شوراي امنيت تحت بررسي قرار گيرد و بر فشارها و تحريم گسترده بين المللي و منزوي شدن هر چه بيشتر رژيم اسلامي بيفزايد.
يادآور مي شوم هنگامي پرونده يك حكومت يا رژيم حاكم بر كشوري به شوراي امنيت سازمان ملل ارجاع داده ميشود كه عملكرد آن حكومت ،امنيت منطقه و دنيا را به خطر انداخته و تهديد كند. آنچنانكه رژيم اسلامي حاكم بر ايران تا كنون انجام داده و خواهد داد.
(مسعود مجيري - عضو كميته مركزي حزب دمكرات ايران)




Saturday, October 01, 2005

در خيابانهاي سياسي ايران چه ميگذرد؟


حكومت اسلامي با يك حركت نه چندان آشكار و با دادن شعارهاي دهان پركني كه حتي ديگر عوام فريب هم نيستند نام حكومت اسلامي را به حكومت اسلامي پادگاني تبديل كرد.
حكومت نظامي و پادگاني با آمدن رئيس جمهور منتصب ولي فقيه آغاز و با جابجايي ها و در بعضي موارد با بر كنار شدن بعضي مسئولين و جايگزين كردن نيروهاي تازه نفس حزب اللهي كه از هر نظر نظامي بودند و فقط بعضا لباس نظامي بر تن نداشتند تشكيل شد. اگر فراموش نكرده باشيم اينان با سركوب هموطنانمان در كردستان قدرت نيروي خود را محك زدند.

در ابتدا سوال اين بود كه " نظامي شدن حكومت براي چيست؟ " هر يك از مفسرين سياسي و نظريه پردازان در جواب اين سئوال توضيح و تفاسيري ارائه دادند. اكثريت بر اين باور بودند كه شايد حمله نظامي با ايران حتمي است و اين حكومت نظامي براي مقابله با جنگ به وجود آمده است. اما اين فقط مربوط به انرژي اتمي ايران و رويارويي اين حكومت نظامي با جوامع بين المللي است. مسئله اي كه از ديدها پنهان ماند، اين بود كه " اصولا حكومت نظامي چه مواقعي و چرا به وجود مي آيد؟ " اين حكومت نظامي اعلام نشده و غير رسمي چه اهدافي را دنبال مي كند؟ يا پشت اين حكومت نظامي اعلام نشده چه مي گذرد؟ اين حكومت نظامي اين بار پا را فراتر گذاشته است. ديگر قرار نيست كه عبور و مرور از ساعت 10 شب به بعد را ممنوع كنند. اين حكومت نظامي 24 ساعته است پس آيا مي توان گفت به دنبال برقراري امنيت است ؟!!!

برقراري امنيت فقط يك شعار دلفريب براي مردم است. آنچه پشت اين شعار پنهان مانده جواب اين سوال است. نيروهاي نظامي در اطراف مرز براي پيشگيري از حمله احتمالي نظامي و يا هر گونه تعرض خارجي آماده باش هستند. اكثر نيروهاي مركز قرار است به هنگام وقوع احتمالي جنگ به نيروهاي مرزي ملحق شوند. اما اينجا يك مشكلي به وجود خواهد آمد. و آن هم اين است كه با نبود و يا كمي نيروهاي مركزي ممكن است رژيم با شورش مردمي مواجه شود و نظام با فشار خارجي همراه با شورش داخلي ساقط شود. تصور كنيد صدا و سيما با شورش داخلي به دست مردم بيافتد. حال با اين احتمال چه پيشگيري بايد كرد؟ اين همان جواب و مسئله اصلي است. برقراري امنيت ، امنيت نه براي مردم بلكه براي نظام.

بنابراين بايد تمام افرادي كه در رديف و صف اول مبارزات توده اي و مردمي قرار داشتند و دارند در زندانها و پشت حصارها باشند. افراد با دل و جراتي كه به هنگام وقوع تجمع در خيابانهاي سياسي ايران حاضر مي شدند و گاه با نيروهاي ضد شورش و افراد لباس شخصي تحت الامر خامنه اي و رفسنجاني درگير مي شدند و در بعضي مواقع پيروزمندانه اين نيروهاي مزدور را به عقب مي راندند.
يادتان است همان افرادي كه اولين بار توسط رفسنجاني در خطبه هاي نماز جمعه اراذل و اوباش خوانده شدند. آن ارذل و اوباش به تعبير رفسنجاني با اين ارذل و اوباش كه حالا ازسوي فرماندهان نيروهاي نظامي بر زبان رانده مي شوند هيچ فرقي ندارند. حال رژيم تا دندان مسلح است تا جلوي هر گونه تعرض و شورش را در خيابانهاي سياسي ايران بگيرد و به قول خودشان" عمليات جمع آوري ارذل و اوباش". و البته برقراري امنيت براي سران نظام در بزنگاه بحران انرژي اتمي.
اينجاست كه اگر اپوزيسيون فعالي وجود دارد، مي بايد نقش موثر خود را ايفا كند و به جاي اينكه كيش شود، نظام را در يك كيش و مات ناپلئوني قرار دهد. يعني سازماندهي نيروهاي فعال براي مبارزات داخلي و تشكيل شوراهايي براي هدايت آنها در بزنگاهي كه رژيم سرگرم درگيري هاي انرژي اتمي و محافظت از مرزها و نيروگاههاي هسته اي اش است.
هر چند كه احتمال حمله نظامي به ايران بسيار كم است اما بعيد نيست حمله به نيروگاههاي هسته اي در دستور كار قرار گيرد. در هر صورت رژيم در صدد است مرزهاي بسيار متشنج در خراسان ، آذربايجان ، كردستان و خوزستان را با نيروهاي آماده باش مهار كند. اين نيروها شامل افراد لباس شخصي ، بسيجي و نظامي مي شوند كه ديگر نمي توانند در سركوب قيام هاي مردمي در خيابانهاي سياسي ايران حضور پيدا كند. چرا كه آنها اسلحه به دست در خط مقدم جبهه مشغول حفاظت از كل نظام با همه دستاوردهاي آن است.
از طرف ديگر بعيد نيست رژيم براي افرادي كه به نام ارذل و اوباش دستگير كرده نيز خواب وحشتناكي ديده باشد. چرا كه امروز مردم ديگر حاضر نيستند به خاطر حفظ نظام و براي مقابله با حمله خارجي كليد هاي بهشت را به گردن خود بياندازد. پس رژيم آنهايي را كه دستگير كرده است به زور اسلحه به مقابله با نيروهاي مهاجم خواهند برد و جلوي گلوله ها قرار خواهند داد.

آيا صداي اين زنگ خطر را مي شنويد؟
مسعود مجيري ، عضو كميته مركزي حزب دمكرات ايران
Masoud_mojiri@yahoo.com