Tuesday, September 13, 2005

مردم ؛ تنها اپوزیسیون فعال و واقعی

زمانی که احمدی نژاد و دیگر کاندیدا های ریاست جمهوری برای دور اول تبلیغات و افشا گری علیه یکدیگر را به راه انداخته بودند خیلی ها امید داشتند (اصلاح طلبان) که اگر کروبی برنده ی این انتخابات نشود مصطفی معین دیگر کاندیدای اصلاح طلبان انتخاب خواهد شد از طرف دیگر کسانی (محافظه کاران و دست راستی ها) هاشمی رفسنجانی آن سیاست مدار کاذب و کسی که نظام اسلامی بر روی شست او چرخ می خورد را برنده ی این انتخابات می دانستند اما تند رو ها آنان که توسط رهبرشان تغذیه می شدند جبهه ی موتلفه ای تشکیل دادند

یادتان هست که در روزهای نخستین معرفی کاندیدا ها و ثبت نام آنها هاشمی گفته بود که :"اگر ببینم که کشور دچار بحران شده است من می آیم"این یعنی اینکه این بحران را من می توانم حل کنم .

اما خامنه ای رهبر حکومت اسلامی در سخنرانی اش در قم در جواب او گفته بود :"شما در مجمع تشخیص مصلحت بمانید چرا که کشور هرگز دچار بحران نیست و نخواهد شد"

هیچ کس این حدس را نزد که خامنه ای می دانست که کشور دچار بحران بشود یا نشود رفسنجانی خواهد آمد و از همان جا شاید از این ترس که مبادا روزی جام زهری که به رهبر کودتای کذائی 57 نوشانده شد شاید به حلق او هم ریخته شود او از همان جا به اندیشه فرو رفت و بی اینکه نامی از کودتای نظامی برده شود چندین کاندیدای نظامی و انتظامی را به میدان کشید ، کسانی که همگی سر تا پا آلوده به خون بودند و تنها با خون و بو و رنگ خون تغذیه شده بودند و زندگی می کردند

اما بعد از برگزاری دور اول انتخابات و حذف بعضی از کاندیداها که گاه خودی می نمودند و گاه پایگاه دشمن! دو نفر ماندند که یکی احمدی نژاد بود و دیگری رفسنجانی .

و اینجا بود که به نظر آمد ورق برگشت و حالا این رفسنجانی است که فردای انتخابات (دور اول) حیران و پریشان به محضر ولی فقیه رفت و شاید آنجا التماس کرد که نگذارد افتضاحی که در دور ششم انتخابات مجلس بر سر او آمد تکرار شود و هر چه بیشتر منزوی و مورد مضحکه قرار گیرد

این بنده ی حقیر گفته بودم که هر کدام از آنها به ریاست برسند تغییری در باطن و ظاهر نظام اسلامی نخواهد شد که اگر فرقی میان این دو بود همان بود که میان گندم های یک ساقه ی گندم بود که هر دو از یک ریشه و یک ساقه می نوشیدند ، تنها تفاوت یک جا بود و آن را نیز در همان زمان گفتم و نوشتم و آن این بود که هاشمی آمر قتلها و جنایات بود و احمدی نژاد عامل .

در این میان باز سیاست مداران حرفه ای ما ! فریب بازی های بازیگران غیر حرفه ای رژیم اسلامی را خوردند ، نظریه پردازان گفتند که اگر همه ی دنیا به احمدی نژاد رای بدهند آنکه از صندوق بیرون می آید رفسنجانی است و روشن فکران باز مثل همیشه راه را به غلط نشان مردم دادند و به جای آنکه تحریم را اتخاذ کنند با این تو جیه که انتخابات اصل دموکراسی است و نباید آن را تحریم کرد پیشنهاد کردند که به هاشمی رای دهند چرا که او مرد سازندگیست! و او حد اقل بهتر است و دوباره انتخاب بین بد و بد تر ، اما آنها نمی دانستند که انتخابات اصل دموکراسی ست اما در کشوری و در حکومتی دموکراتیک نه در حکومت مستبد و دیکتاتوری .

رفسنجانی بازی را باخت و واگذار کرد و اما فی الواقع باز سیاست مداران و نظریه پردازان ما بودند که باختند و حالا اپوزیسیون منفعل میرود تا جای خود را به اپوزیسیون کذایی و تو خالی و پوچ دست چپی های رژیم بدهد و سوال اینجاست در این میان چه کسانی بیشتر باختند ؟

و آیا قرار است این باخت در آخر بازی چند به چند تمام می شود ؟ آیا اپوزیسیون قرار است بیشتر از این که گل خورده گل بخورد؟ با این تو جیه که به هر حال بازی را باخته ایم ! چه یک به هیچ ، چه صد به هیچ !!!

یادم هست بعد از اتمام انتخابات و معرفی احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور منتصب رژیم اسلامی در یک مصاحبه ای از او پرسیده بودند که نظرش را راجع به حقوق بشر بگوید و او گفته بود :" حالم از این کلمه به هم می خورد"

و حالا بعد از مدتها التماس از دولت آمریکا و سازمان ملل او می رود که راجع به شعار هایش از جمله مهر ورزی و حقوق بشر در سازمان ملل متحد سخن بگوید . شاید هم می خواهد آنچه که حال او را به هم می زند در سازمان دگرگونش کند و هر آنچه را که تا اکنون بلعیده و آن کشتار در کردستان و آن ترور های در خارج از کشور را و آن مهر ورزیهایش در بازجوهایش از فعالان سیاسی از اوایل انقلاب دروغین را تا به اکنون همه و همه جنایت هایش را در پشت در تریبون سازمان ملل بالا بیاورد !!!

جان کلام آنکه ، آنچه که مردم ما در سراسر دنیا چه در داخل و چه در خارج باید بدانند آن است که با ید در سرنوشت خویش، خود سهیم شوند به دور از گرایشات راستی و چپی مردم باید بدانند که خویش اپوزیسیون هستند نه گروه هائی که تنها به منافع حال و آینده خود می اندیشند و گذشته ی پر نقصشان را به رخ یکدیگر می کشند.

برویم به روبروی دفتر های سازمان ملل همان دفتر هائی که اسم حقوق بشر را یدک می کشند و جنایت ها را در سراسر دنیا می بینند و دم نمی زنند . آنجا برویم و رژیم اسلامی و نماینده اش را و حتی همان سازمانی را که این جانیان را در پناه خویش می گیرد خطاب قرار دهیم و دادمان را از این بیداد گران بگیریم .

یادتان باشد که تنها شما مردم ایران هستید که اپو زیسیون هستید و افتخارتان ایران است و یادتان باشد ایران فقط یک پرچم دارد و بس شما و ایران و پرچم شیر و خورشید ایران یکی شوید و این اتحادتان را درروزهای چهار دهم و 2005.9.16 در جلوی ساختمان سازمان ملل و دیگر دفاتر آن در سراسر جهان به نمایش بگذارید

جاوید ایران

زنده باد آزادی

Mosio_mas@yahoo.com