Thursday, September 27, 2007

گر نبودی در جهان امکان گفت کی توانستی گل معنا شکفت

چرچيل گفته است: " دموکراسی بدترين نوع نظام است در حالی که بهتر از ان نيز سراغ نداريم
در نظام دموکراتيک و ازاد هر حرکت مدنی و اجنماعی که در چهارچوب قانون اساسی مبتنی بر ان نظام دموکرات باشد ازاد و پذيرفتنی است. در بطن وجود چنين جامعه ای است که هر پديده ای تعريف شده است و هيچ تعريفی پوشيده و مبهم نيست.وجود مخالف و موافق در ان نظام وان دولت حاکم در نظام دوکراتيک است که با انتقادات و پيشنهادات باعث می شودـ چه دولت حاکم بخواهد و چه نخواهدـ خود را اصلاح نمايد و يا به تعبير ديگر منجر به اصلاح خود در امور اجتماعی و کشور شود.از سوی ديگر وجود موافق و مخالف موجب تشويق و يا اعتراض نسبت به دولت حاکم می شود که اين نيز حق ديگری از حقوق مدنی و اجتماعی و فردی در نظام دموکرات و ازاد است.
در روزهای گذشته در نظامی و کشوری دموکراتيک ، دانشگاهی در اين کشور ازاد از شخصی که نه تنها لياقت رئيس جمهور شدن کشوری مانند ايران را ندارد بلکه حتا ظرفيت ان را ندارد دعوت به عمل اورد که در ان دانشگاه سخنرانی کند. اين دعوت از سوی سازمانی فرهنگی و غير دولتی انجام گرفت گو اينکه اگر وابسته به دولت هم بود باز احمدی نژاد در ان کشور ودر ان نظام ازاد حق سخن گفتن به وی داده می شد.اما ان چه باد بر ان پرداخت حق اعتراض و حق دفاع از سخن گفتن احمدی نژاد و سفر او به امريکاست. همن طمر که اشاره شد در نظام دموکراتيک هم حق موافقت هست و هم حق مخالفت. اکنون چرا موافق و چرا مخالف؟با امدن عوامل رژيم اسلامی و حضور انان در جوامع متمدن غربی مخالفت بايستی انجام شود تا نخست به انان که مخالف را ملحد و کافر می پندارند و به زندان می افکنند و به دار می اويزند و می کشند نشان داده شود که تا چه اندازه ميان انان و کلمه ازادی فاصله هاست. دوم ان که خود مخالفان با حضور اعتراضی خود نشان دهند که همچنان زنده و پويا هستند و و همچنان مخالف کل ان نظام باطل حاکم بر ايران عزيز و تمامی سر دمداران مهر باطل خوره اش که دروغ و تزوير تنها اندوخته شان بود و مرگ و زندان تنها ارمغانشان از ان انقلاب دروغين ۵۷ تا به اکنون
اما از سوی ديگر نيز حق موافقت با حضور چنين افرادی از سوی رژيم اسلامی در چنين جوامع ازاد و دموکراتک وجود دارد. برای ما ايرانيان که سه دهه است شلاق و تازيانه اين تفکر واپس مانده نظام دينی بر گرده و پيکرمان نشسته ، صد البته ماهيت درونی اين نظام واضح و روشن است.بر هيچ ايرانی پوشيده نيست ان چه را که احمدی نژد در دانشگاه کلمبيا ودر مجمع عمومی سازمان ملل بلغور کرد و هر چه را که راجع به حکومتهای خود کامه گفت ، اگر کسی اين صحبتها را دنبال می کرد تنها به ادرس نظام اسلامی و ولی فقيه می رسيد.اما امدن انان و سخنوری کردن ـ تپق زدن ـ انان در اين گونه تجمعات برای افکار عمومی دنيا و ذهن مردم جهان لازم و ضروری است. امکان گفت بايد باشد تا مردم دنيا بدانند در کشوری در قرن کنونی حکومت گرانی هستند که تنها يک دين و يک مذهب را قبول دارند و اگر کسی خارج از ان باشد محکوم به فناست
بايد به چنين افکاری امکان حرف زدن داد تا دنيا و به خصوص هندی ها بدانند و شکر گزار باشند که با وجود هزاران گونه مسلک و فرقه و مذهب و پرستشگاه در جامعه شان، کسی چون احمدی نژاد رئيس جمهورشان نشده است و الا از ان همه جمعيت تنها يکی چند ميليون از انها باقی نمی ماندند.حرفهايی که احمدی نژاد زد همچون پرتاب اب دهان به بالای سرش بود که هر چه گفت نشان از نظام جور و جنايت ولی فقيه می داد. بوی مشمئز کننده مرداب نظام ديکتاتور و خود کامه ای را می داد که سی سال است بر ايران حاکم است ومردم دنيا نمی دانند. حتا حاکمان ديگر ملتها تا اين روزهای اخير
نمی دانستند يا می دانستند و به روی خود نمی اوردند. حالا اما با امکان گفت که به انان داده ميشود ذهن دنيا بيدار و هوشيار ميشود. به زخمها و دردهای عميق ملتی پی می برند که سی سال است فرياد
زدند و فغان براوردند اما دريغ ار يک گوش شنوا.
اگر احمدی نژاد راجع به ازادی زنان ازادی مذهب و ازادی روزنا مه نگاران و اين که هيچ ملتی مانند ملت ايران از حق ازادی برخوردار نيستند ، راست می گويد پس لابد در رابطه با انرژی هسته ای که به دنبال سلاح هسته ای نيستند راست می گويد در نتيجه اين بدان معناست که رژيم اسلامی بدون ترديد در پی دست يافتن به سلاحهای کشتار جمعی است.بايستی موافقت کرد با حضور و سخن وری چنين افرادی در اين گوشه و ان گوشه دنيا تا جهان بداند با انديشه تاريک و عقب مانده يک نظام و عمق فاجعه ملتی در بند ان نظام پی ببرد.بايد مخالفت کرد با حضور چنين فرستادگانی از سوی نظام اسلامی تا دنيا بداند که حکومت گران حاکم بر ايران از مردم ايران نيستند و نه تنها نيستند که بر مردمند. تا بدانند که ميان ملت محکوم و دولت حاکم فرسنگها فاصله است تا بدانند که جنس اين حکومت از جنس مردم ايران نيست و ان گونه که احمدی نژاد و هم پالگی هايش را تروريست می خوا نند ، مردم ايران را اين گونه نپندارند.اين امکان گفت و شنود و سخن گفتن است که در ان معنای شيرين ازادی می شکفد تا انجا که به دهان ديکتاتورهايی چون احمدی نژاد نيز شيرين می ايد که حتا با وجود ان همه سخنان سنگين و کوبنده ای که رئيس دانشگاه کلمبيا نثار او کرد ، باز از حق سخن گفتن ـ که در دولتش ممنوعه است ـ استفاده نمود و حرفهايش را نوشخوار کرد.اين از بدی های دموکراسی است که کسانی چون احمدی نژاد هم می توانند حرف بزنند و اين در حقيقت بهترين نوع نظام است که کسانی چون احمدی نژاد را به چالش می کشد و رسواتر و عريان تر می
کند.
مسعود مجيری . نويسنده و روزنامه نگار ازاد