Sunday, June 05, 2005

نامه ي آبراهام لينکلن به آموزگار پسرش





به پسرم درس بدهيد. او بايد بداند که همه ي مردم دادگر و همه ي آنها رو راست نيستند
, اما به پسرم بياموزيد که به ازاي هر بدکار انساني خوب هم وجود دارد. به او بگوييد
به ازاي هر سياستمدار خودخواه رهبر جوانمردي هم يافت مي شود. به او بياموزيد
اگر با کار و زحمت خويش , يک دلار کسب کند , بهتر از آن است که جايي روي
زمين , پنج دلار بيابد.به او بياموزيد که از باختن پند بگيرد و از پيروز شدن
لذت ببرد.او را از غبطه خوردن بر حذر داريد. به او نقش و تاثير مهم خنديدن را
يادآور شويد. اگر مي توانيد , به او نقش موثر کتاب در زندگي را آموزش دهيد
به او بگوييد بينديشد, به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان دقيق شود
به گلهاي درون باغچه و زنبورها که در هوا پرواز مي کنند دقيق شود و بنگرد.
به پسرم بياموزيد که در مدرسه بهتر اين است که مردود شود اما با تقلببه قبولي
نرسد. به پسرم ياد بدهيد با ملايم ها ملايم و با گردن کش ها گردن کش باشد.
به او بگوييد به باورهايش باور داشته باشد.حتا اگر همه بر خلاف او حرف بزنند
به پسرم ياد بدهيد که همه ي حرف ها را بشنود و سخني را که به نظرش درست
مي رسد برگزيند. ارزشهاي زندگي را به پسرم آموزش دهيد. اگر مي توانيد به
پسرم ياد بدهيد که در اوج غم و اندوه لبخند به لب داشته باشد. به او بياموزيد
که از اشک ريختن خجالت نکشد. به او بياموزيد که مي تواند براي انديشه
و شعورش مبلغي تعيين کتد.اما قيمت گذاري براي دل , بي معناست. به او
بگوييد که تسليم هياهو نشود و اگر خود را بر حق مي داند , پاي سخنش
بايستد و با همه نيرو مبارزه کند.
در کار آموزش به پسرم , نرمي به خرج دهيد. اما از او يک نازپرورده نسازيد
بگذاريد که او شجاع باشد. به او بياموزيد که به مردم باور داشته باشد.
توقع زيادي است , اما ببينيد که چه مي توانيد بکنيد. پسرم کودک
کم سن و سال بسيار خوبي است.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home